loading...
سایت عاشقانه پوچ لاو
farzad بازدید : 85 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

54490874598458762470

 

 

 

و رویای ما به حقیقت پیوست ، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد…
به تو رسیدم در اوج آسمان عشق ، این بود قصه ی من و تو و سرنوشت….
تو آمدی و دنیا مال من شد ، همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد
تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد….
باور نداشتم مال من شده ای ، لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
عشق معجزه نیست ، حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
به پاکی عشق ، به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را….
تو همانی که من میخواستم ، مثل تو کسی در دنیا نیست برایم ، مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد ، تو اولین و آخرینی برایم….
و با عشق پرواز میکنیم ، میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان، تا در یک سکوت عاشقانه و در اوج آرامش بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
اینبار سکوت زیباست، چون درونش یک عالمه حرفهاست ، حرفهایی در دلهای من و تو ، که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را…
و من ثابت کردم عشق هست ، تو همیشه هستی ، و روزی میرسد که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد….
و من و تو همسفران عشقیم تا ابد ، این احساسم همیشه در قلبت بماند….

farzad بازدید : 128 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

http://up.befun.ir/up/befun/Pictures/214.jpg 

طناب دار جلو چشام

یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام

رفیقام قاطی دشمنام،

نمیشه تشخیص دادشون از هم

مثل ضربه هایی که زده بودم

نا منظم و پشت سر هم

میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر

یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر

نگاهش قفل تو چشام

خالی میشه زیر پاهام

یکم سر و صدا

تــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــام

farzad بازدید : 60 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

http://ruhbakhsh.persiangig.com/image/4880224md.jpg

از اعماق رویاهایم ،فریادهایم را سکوت میکنم
تا در حقیقت بمیرد این جسد متحرک
 میان اینهمه دروغ های واقعی
زیر آوارهای باران مانده ام با چتر آهنی
 میشوید خوبی هایم ،را نمیبرد پلیدیهایم را ،
بس که سنگین شده ام سیل ها هم طرفم نمی آیند
بی تو من اینم نه کمتر نه بیشتر

farzad بازدید : 74 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

 

یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم ،میمونم تا ابد من باهات

یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات

farzad بازدید : 80 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)


دیگر ضربان قلبم را حس نمیکنم، کندترازآنی می زند که برای دم و بازدم خونی در رگهایم جریان یابد... چشمانم را بزور باز میکنم، نگاهم را میچرخانم چقدر لوله و سرم و سرنگ به این جسم بی جان وصل شده!!! صدای بوق دستگاه که نشانگر ضربان ضعیف قلب بی رمقم است را میشنوم!! چرا رهایم نمیکنید؟؟؟؟ چرا برای نفس کشیدن این میت سرگردان تلاش میکنید؟؟؟.... آزادم کنید، بگذارید روحم ازاین قفس تنگ رهایی یابد، چرا مرا با درد و رنج میخواهید؟؟ بگذارید آرامش یابم، من در طلب آرامشم...

آه که چقدر تشنه ام...خیلی.... لبهایم خشکیده است ترک آنها را از فرط تشنگی حس میکنم!!!کمی آب میخواهم ،  آب ، آب،آب...اما صدای خشکیده در گلویم را کسی نمیشنود!!تنهایم تنهاتر از همیشه فقط من هستم و نفس هایی مصنوعی که آن را هم دستگاه میکشد نه جسم خودم... کاش از این تخت شکنجه نجاتم دهند، تختی که هر ثانیه جان کندنم را در آن حس میکنم...

با شما هستم سفید پوشانی که مدام گرد تختم میآیید میچرخید و به دستگاهها نگاهی می اندازید تا از زنده بودنم اطمینان یابید بگذارید بروم چرا باور نمی کنید نفس هایم با این مزخرفات بر نمیگردد.... نفسهایم را گرفته اند برای همیشه،تلاش نکنید،خودتان را بیهوده خسته نکنید...

بازهم امدند،رفتند و نگاه ملتمسانه ام را ندیدند.... این بار چشم هایم را به دستگاه میدوزم،عاجزانه و ملتمسانه نگاهش میکنم، خواهش میکنم مرا از این وضعیت نجات بده.... با دستگاه بی جان دردو دل میکردم، چه احساس سبکی خوبی!!! دیگر صدای دستگاه قطع و وصل نمیشد ... فقط یک صدا بود: بووووووووق....

farzad بازدید : 77 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)
عکس های زیبای عاشقانه


چشماي تو به من اميد زندگي ميده

دستاي تو گرماي خورشيد و به دست من ميده

اون نگاه عاشق تو منو به زندگي برم گردونده

اون لباي شيرين تو لب منو خندونده

عاشق اينم كه نگاه كنم تو چشمات

غرقم كني توي خيال وروياهات

نميدوني قبل تو چه سختيا كشيدم

طعم تلخ شكستو بدجوري من چشيدم

يه بي وفا بود كه من مثل ديوونه ها

دل بسته بودم بهش ،دلم شد ويرونه ،آه

كاش كه از اول تورو ميديد اين چشام

كاش كه از اول خدا تورو ميذاشت سر رام

باور كن نيمه من تو هستي كه پيدا شدي

از اين به بعد تورو ميخوام با اين كه خيلي ساده اي

بازم ميگم من عاشق چشات شدم

عاشق اون چشاي نازت كه منو ديوونه كرده

اخه چرا خدا فكر دل منو نكرده

  دوست دارم

farzad بازدید : 75 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)


باور نكردي عشقمو ،راضي شدي ببيني شكستمو

رنجوندي تو قلب خستمو ،با اين كه ديدي پر و بال بستمو

تو كه ميگفتي ميموني تا هميشه كنارم

حالا نيستي كه ببيني جز تنهايي كس ندارم

گفتي كه عاشقمي هميشه ،كسي براي تو من نميشه

حالا ميفهمم كه شبيهم به تموم دنيا هنوزم باورم نميشه

چطوري شد ،كه كندي دلتو از من به زودي

يادم نميره دستات ،تو دستم، قدم ميزديم اره تو بودي

اون همه عشقوعلاقه كجا رفته كه داشتي

نكنه پاي يكي ديگه دلتو بازم جا گذاشتي

حرفات از يادم نميره كه ميگفتي هر كسي

نميتونه بياد بشينه تو قلبت به اين راحتي

ولي تو نيستي كه ميزدي انگار اون حرفارو

من همش تكرار ميكنم تووجودم دردامو

شبا كه ميخوام بخوابم فكرت نميزاره بخوابم

اخه چرا شكستي رفتي و دادي عذابم

 هنوزم باورم نميشه

farzad بازدید : 119 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

خداحافظ بهترین رویای من خداحافظ  


با من و از من جدای من خداحافظ 

 


گرچه دوست نمیدارمت از دل وجان دیگر ولی 


دلدار بی چون وچرای من خدا حافظ

farzad بازدید : 85 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

از کنار نیمکت خاطره ها میگذرم
سکوت می نوازد
و درخت شاهد باران عشقم
با ترانه باد می خواند
دستم گم کرده راهش را
بی جهت در جیبم می خزد

پاهایم سنگین اند
بار غمی به دوش دارم
با هر گامم
زیر پاهایم صدای خش خش رنج پاییز را میشنوم
و اشک هایم را پشت سر می گذارم

در بدنم جریان دارد حضورش
اما با چشمم چیزی جز فاصله نیست
با خودم می گویم
به کجا می روم
آن چه اینجا می جویم چیست؟
در فکر هستم
من و او اینجا و ناگهان
با هق هقم دیگر نواختنی نیست

هوا سرد است تنها میگریم
به یاد شبی که با او خندیدم
آه من در کنار او و حضورش
عاشقانه زیر باران رقصیدم
و عطر نابش را بوییدم
خندیدم...
از غم چشمهایش رنجیدم...
همه را پوستم گواه می دهد...

عاشقانه،بی ترس،بی لرز
زیر بوسه های آسمان
دست هایم را گرفت
محو گرمای وجودش بودم که
در دلم عشقی جاویدان را نوشت

جلوی این نیمکت
به درخت شاهد چشم می دوزم
تنهایم  اما امروز...
تکرار میکنم بودنش را
و از نبودنش این جا تنها می سوزم

باد سردی می وزد
دست هایم گم می شوند در جیبم
تنها به تنهایش و تنهاییم می اندیشم
چشم های خیسم را می بندم


 
 
farzad بازدید : 87 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

1- وﻗﺘﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮدﯾﻢ دﻻﻣﻮن ﺑﺰرگ ﺑﻮد وﻟﯽ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ دﻟﺘﻨﮕﯿﻢ ﮐﺎشﮐﻮﭼﯿﮏ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﺪیم ﺗﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﻣﻮﻧﻮ از رو ﻧﮕﺎﻫﻤﻮن ﺑﻔﻬﻤﻦ

2- آى ﺧﺪا دﻟﮕﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰ ﺳﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰ ﻣﯿﻤﯿﺮم و ﻋﻤﺮم رو ﻣﯿﮕﯿ ﺮم ازت اﯾﻦﻏﺼﻪ ﻫﺎى ﻟﻌﻨﺘﻰ از ﺧﻨﺪه دورم ﻣﯿﮑﻨﻦ اﯾﻦ ﻧﻔﺲ ﻫﺎى ﺑﻰ ﻫﺪف زﻧﺪه ﺑﻪ ﮔﻮرم ﻣﯿﮑﻨﻦ ﭼﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎىﺧﻮﺑﯿﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎى آﺧﺮﻓﺮﺷﺘﻪ ى ﻣﺮدن ﻣﻦ ﻣﻦ رو از اﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﺒﺮه آى ﺧﺪا دﻟﮕﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰﺳﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰ ﻣﯿﻤﯿ ﺮم و ﻋﻤﺮم رو ﻣﯿ ﮕﯿﺮم ازت ﭼﻪ اﻋﺘﺮاف ﺗﻠﺨﯿﻪ اﻧﮕﺎر رﺳﯿﺪم ﺗﻪ ﺧﻂوﻗﺖﺟﺪاﯾﻰ از ﻫﻤﺲ آى دﻧﯿﺎ ﺑﯿﺰارم ازت ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺗﻮﻟﺪى ﮐﻪ ﻣﺎ رو اﻧﺪاﺧﺖ ﺗﻮ ﻫﭽﻞ...

3- ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﯽ ﺻﺪاﺳﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﯽ اﻧﺘﻬﺎﺳﺖ ردﭘﺎی اﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ را ﺑﮕﯿﺮﺗﺎﺑﺪاﻧﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖﮐﺠﺎﺳﺖ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ اﺷﮑﺶﻣﻨﻢ، ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ اﺷﮑﯽ ﮐﻪ ﻏﻤﺶ ﻣﻨﻢ، ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﭘﺮواﻧﻪاش ﻣﻨﻢ، ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪﮔﻠﺰاری ﮐﻪ ﮔﻠﺶ...ﺗﻮﯾﯽ.وﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﻨﻢ

4- دروغ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﻨﺪ دل ﺑﻪ دل راه دارد دل ﻣﻦ زﻏﺼﻪ ﺧﻮن اﺳﺖ دل ﺗﻮ ﺧﺒﺮﻧﺪارد

5- اﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ آﺗﺶ را ﺑﻮس ﮐﻨﯽاﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﻮ آب ﺑﻪ ﮐﺸﯽ اون ﻣﻮﻗﻊ ازت دل ﻣﯿﮑﻨﻢ

6- ﭼﻨﺪ ﺷﺎﺧﻪ ﺣﺲ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﯽ ﮐﻪ در ﺑﻬﺎری ﺗﺮﯾﻦﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽاﻧﺪﯾﺸﻢای ﺧﺎﻟﻖاﺣﺴﺎﺳﻢ ! ﻓﺎل ﺣﺎﻓﻆ ، ﺳﯿﺐ ﺳﺮخ ، ...ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ

7- اﮔﺮ ﯾﮑﯽ ﻫﻤﯿﻪ ی روﯾﺎﻫﺎ ش ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﻮد ﭘﺲ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯾﺎدش ﮐﻦ

8- ﻣﻌﻨﯽ ﻋﻼﻣﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ: 1. @ = دورت ﺑﻪ ﮔﺮدم2. ؟ = ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ اﺳﺖ3. + = ﺣﻮاﺳﻢ ﺟﻤﻊ ﺗﻮه4. # =اﺳﯿﺮﺗﻢ5. $ ﻫﻤﻪ ی ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺗﻮ ای6. Wﺗﺎج ﺳﺮﻣﯽ 7. VVﺑﺎﻻ ﺑﺮی ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺮی دوﺳﺖ دارم

9- ﺗﻮ ﻫﻤﺎن ﻋﺎﺑﺮی ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺰان دﻟﻢ را ﺑﺎ ﮔﺎم ﻫﺎﯾﺖ ﺑﻬﺎر ﻋﺸﻖ ﮐﺮدی ﺗﻮﺗﮑﺮار ﺑﺎراﻧﯽ و ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻗﺸﻨﮓ ﺷﺒﯽ زﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮا ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ دﻟﻢ آواره ﺗﻮﺳﺖ

10- ﺑﺮای ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻣﻦ ﯾﻪ اﺧﻢ ﮐﺎﻓﯿﻪ ... ﻧﯿﺎزی ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎدت ﻧﯿﺴﺖ واﺳﻪ اﺷﮏ رﯾﺨﺘﻨﻢ ﺳﮑﻮت ﺗﻮﮐﺎﻓﯿﻪ ... ﻧﯿﺎزی ﺑﻪ ﻗﻬﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮای ﻣﺮدﻧﻢ ﺣﺮف رﻓﺘﻨﺖﮐﺎﻓﯿﻪ ... ﻧﯿﺎزی ﺑﻪ اﻧﺠﺎﻣﺶ ﻧﯿﺴﺖ.

11- دﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮاد ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﻢ ، ﻣﯽ دو ﻧﯽ ، ﻋﺸﻖ ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻧﯿﺴﺖ ، از دﺳﺖ دادﻧﻪ ، ﻋﺸﻖاﯾﻨﻪﮐﻪﻧﺨﻮای دﻟﺖ از ﺳﺮ ﻋﺎدت ﺑﺘﭙﻪ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﻮای ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﻗﻄﺮه ﺑﺎرون ، ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺸﯿﻨﻪ ، ﻋﺸﻖ اﯾﻨﻪﮐﻪﻧﺨﻮای دﻟﺖ از ﺳﺮ ﻋﺎدت آرومﺑﮕﯿﺮه ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﻮای ﻣﺜﻞ آﺑﯿﻪ آﺳﻤﻮن ، ﺑﻬﺖ آراﻣﺶ ﺑﺪه.

12- ... ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﻋﺸﻖ دروﻏﯽ در آن ﻧﯿﺴﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دام زﯾﺮا ﺗﺠﺮﺑﻪﮐﺮدم ... ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا ﺧﺪاوﻧﺪ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ... ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ را دوﺳﺖ دارم زﯾﺮا.... درﮐﻠﺒﻪﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﻢ در اﻧﺘﻈﺎر ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺮﯾﺴﺖ ... و اﻧﺘﻈﺎر ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ را ﭘﻨﻬﺎن ﺧﻮاﻫﻢ ﮐﺮد.

13- ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺻﺪاﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ را ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯾﻢ ، ﭘﺮ رﻧﮓ ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ، ﺳﺨﺖﻫﺎ را ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﻏﺎﻓﻞازاﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮب ﻫﺎ آﺳﺎن ﻣﯽ آﯾﻨﺪ، ﺑﯽ رﻧﮓ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺑﯽ ﺻﺪا ﻣﯽ روﻧﺪ.

14- ﺑﺴﮑﻪ دﯾﻮاره دﻟﻢ ﮐﻮﺗﺎه اﺳﺖ ﻫﺮ ﮐﻪ از ﮐﻮﭼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽِ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﺬرد ﺑﻪ ﻫﻮایِ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪهﺳﺮَﮐﯽﻣﯿﮑﺸﺪو ﻣﯿﮕﺬرد

15- در ﺧﻮاب ﻧﺎز ﺑﻮدم ﺷﺒﯽ , دﯾ ﺪم ﮐﺴﯽ در ﻣﯽ زﻧﺪ , در را ﮔﺸﻮدم روی او , دﯾﺪم ﻏﻢ اﺳﺖ درﻣﯽ زﻧﺪ , ای دوﺳﺘﺎن ﺑﯽ وﻓﺎ , از ﻏﻢ ﺑﯿﺎﻣﻮزﯾﺪ وﻓﺎ ,ﻏﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﯽ , ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻣﯽ زﻧﺪ

16- ﺣﺮﻓﻬﺎی ﻣﺎ ﻫﻨﻮز ﻧﺎﺗﻤﺎﻣﻪ ﺗﺎ ﻧﮕﺎه ﻣﯿﮑﻨﯽ وﻗﺖ رﻓﺘﻦ اﺳﺖ ﺑﺎز ﻫﻢ ﻫﻤﺎن ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﭘﯿﺶ ازآﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﻮی ﻟﺤﻈﻪ ﻋﺰﯾﻤﺖ ﺗﻮﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﻣﯿﺸﻮد آه ای درﯾﻎ و درد ﻧﺎﮔﻬﺎن ﭼﻘﺪر زود دﯾﺮ ﻣﯿﺸﻮد

17- ﻫﺮﮔﺰﺑﺮای ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪن ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺑﺎران و ﺑﺎﺑﻮﻧﻪ ﻧﺒﺎش ﮔﺎﻫﯽ در اﻧﺘﻬﺎی ﺧﺎرﻫﺎی ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮسﺑﻪ ﻏﻨﭽﻪ ای ﻣﯽ رﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎه را ﺑﺮﻟﺒﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﺎﻧﺪ.

18- ﺗﺎ وﻗﺘﯿﮑﻪ ﻗﻠﺐ ﺷﻤﺎ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻣﻐﺰﺗﺎن ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﭼﯿﺰی ﻋﻘﯿﺪه ﭘﯿﺪا ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ.

19- ﭼﻨﺪ ﺗﺎ دوﺳﻢ داری ؟ ﻫﻤﯿﺸﻪ وﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ازم ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ دوﺳﻢ داری ﯾﻪ ﻋﺪد ﺑﺰرگﻣﯿﮕﻔﺘﻢ... وﻟﯽ وﻗﺘﯽ ﺗﻮ ازم ﭘﺮﺳﯿﺪی ﭼﻨﺪ ﺗﺎ دوﺳﻢ داری ﮔﻔﺘﻢ : ﯾﮑﯽ !!! ﻣﯿﺪوﻧﯽ ﭼﺮا ؟ﭼﻮن ﻗﻮیﺗﺮﯾﻦ و ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦﻋﺪدﯾﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ... دﻗﺖ ﮐﺮدی ﮐﻪ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ و ﻋﺰﯾﺰ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰای دﻧﯿﺎﻫﻤﯿﺸﻪﯾﮑﯿﻦ ؟ ﻣﺎه ﯾﮑﯿﻪ ... ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﯾﮑﯿﻪ ... زﻣﯿﻦ ﯾﮑﯿﻪ ... ﺧﺪا ﯾﮑﯿﻪ ... ﻣﺎدر ﯾﮑﯿﻪ ... ﭘﺪر ﯾﮑﯿﻪ ... ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺘﯽ ... وﺳﻌﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﮑﯿﻪ ... ﭘﺲ اﯾﻨﻮ ﺑﺪون از اﻻن و ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ : ﯾﮑﯽدوﺳﺖ دارم

20- ﻋﺸﻖ ﻣﺜﻠﻪ ﯾﻪ ﮔﻨﺠﯿﺸﮏ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ: اﮔﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺶ ﻣﯿﻤﯿﺮه اﮔﻪ ﺷﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺶﭘﺮواز ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺎﯾﺪﻃﻮری ﺑﮕﯿﺮﯾﺶ ﮐﻪ ﺗﻮ دﺳﺘﺖ ﺧﻮاﺑﺶﺑﺒﺮه.

21- ﻣﺤﺒﺖ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﮐﻪ اﮔﻪ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﮏ ﻗﻠﺐ دﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ درش اورد اﮔﺮم ﺑﺨﻮایدرش ﺑﯿﺎری ﺑﺎﯾﺪ اوﻧﻮ ﺑﺸﮑﻨﯽ

22- ﮐﺎش در دﻫﮑﺪه ﻋﺸﻖ ﻓﺮاواﻧﯽ ﺑﻮد ﺗﻮی ﺑﺎزار ﺻﺪاﻗﺖ ﮐﻤﯽ ارزاﻧﯽ ﺑﻮد ﮐﺎش اﮔﺮ ﮔﺎه ﺑﻪ ﻫﻢﮐﻤﯽ ﻟﻄﻒ ﻣﯿﮑﺮدﯾﻢ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﺑﻮد وﻟﯽ ﺳﺎده و ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮد.

23- ﺧﻮرﺷﯿﺪ را دوﺳﺖ دارم ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ وﺳﻌﺖ روﺣﺶ زﯾﺮا ﺷﺒﻬﺎ ﻏﺮوب ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﺎﻣﺎه ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﺪاﯾﻦ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﻠﺦ را ﮐﻪ از او ﻧﻮر ﻣﯿﮕﯿﺮد .

24- از ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻧﮑﻦ ﺑﮕﺬار ﻓﺮاﻣﻮﺷﯽ از ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ آﻏﺎز ﺷﻮد و ﻋﺸﻖﭼﻮن دﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽﮐﻪ ﺑﺮاﯾﺖ ﻫﺪﯾﻪ آورده ام ﺑﻪ آراﻣﯽ ﺑﻤﯿﺮد.

25- اﮔﻪ ﯾﮏ روز ﻓﮑﺮ ﮐﺮدی ﻧﺒﻮدن ﯾﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮ از ﺑﻮدﻧﺶ ﭼﺸﻤﺎت و ﺑﺒﻨﺪ و اون ﻟﺤﻈﻪ ای ﮐﻪاون ﮐﻨﺎرت ﻧﺒﺎﺷﻪ رو ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﺎر اﮔﻪ ﭼﺸﻤﺎت ﺧﯿﺲ ﺷﺪﺑﺪون داری ﺑﻪ ﺧﻮدت دروغ ﻣﯿﮕﯽ وﻫﻨﻮز دوﺳﺘﺶ داری

26- ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮرﺷﯿﺪ اﻋﺘﻘﺎد دارم ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﻧﺪرﺧﺸﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ اﻋﺘﻘﺎد دارم ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻦﺑﺨﺪا ﻣﻌﺘﻘﺪم ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪﺑﺪﺗﺮ از ﺑﺪ ﻫﻢ وﺟﻮد دارد و ان اﻧﺘﻈﺎر اﺳﺖ

27- ﮐﺎش ﻗﻠﺒﻢ درد ﺗﻨﻬﺎ ﯾﯽ ﻧﺪاﺷﺖ ﺳﯿﻨﻪ ام ﻫﺮﮔﺰ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﻧﺪاﺷﺖ ﮐﺎش ﺑﺮگ ﻫﺎی اﺧﺮ ﺗﻘﻮﯾﻢﻋﺸﻖ ﺣﺮﻓﯽ از ﯾﮏ روز ﺑﺎراﻧﯽ ﻧﺪاﺷﺖ.ﮐﺎش ﻣﯽ ﺷﺪ راه ﺳﺨﺖ ﻋﺸﻖ را ﺑﻬﺮ ﺧﻂ ﭘﯿﻤﻮدوﻗﺮﺑﺎﻧﯽﻧﺪاﺷﺖ

28- دوﺳﺖ واﻗﻌﯽ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ دﺳﺖ ﻫﺎی ﺗﻮ را ﺑﮕﯿﺮد وﻟﯽ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ را ﻟﻤﺲ ﮐﻨﺪ

29- زﯾﺎده از ﺣﺪ ﺧﻮد را ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎر ﻧﮕﺬار ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ در زﻣﺎﻧﯽ اﺗﻔﺎق ﻣﯽ اﻓﺘﺪ ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎرش راﻧﺪاری

30- ﺑﺮای ﻋﺸﻖ ﻣﺒﺎرزه ﮐﻦ وﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺪاﯾﯽ ﻧﮑﻦ

31- ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺗﻮ ﯾﻪ دﻧﯿﺎی ﺷﯿﺸﻪ ای زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ. ﭘﺲ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﻪﮐﺴﯽ ﺳﻨﮓﭘﺮﺗﺎب ﻧﮑﻨﯽ ﭼﻮن اوﻟﯿﻦ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ دﻧﯿﺎی ﺧﻮدﺗﻪ

32- ﻣﻦ ﻏﺮوب ﻋﺸﻖ ﺧﻮد را در ﻧﮕﺎﻫﺖ دﯾﺪه ام. ﻣﻦ ﺑﻨﺎی ارزو ﻫﺎ را زﻫﻢ ﭘﺎﺷﯿﺪه ام. آﻧﭽﻪﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻔﻬﻤﻢ اﯾﻦ زﻣﺎن ﻓﻬﻤﯿﺪه ام. در دل ﺧﻮد ﻣﻦ ﺑﻪﻋﺸﻖ ﭘﻮچ ﺗﻮ ﺧﻨﺪﯾﺪه ام

33- روزی از ﻋﺸﻖ ﺧﻮدم را ﺣﻠﻖ آوﯾﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ و آﺧﺮﯾﻦ آرزوی ﻣﻦ اﯾﻦ اﺳﺖ در روی ﻃﻨﺎباﺳﻢ ﺗﻮ را ﺣﮏ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺣﺪاﻗﻞ در ﻣﺮﮔﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ در ﮐﻨﺎرت ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﻮد

34- در ﺻﻔﺤﻪ ﺷﻄﺮﻧﺞ زﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﺮﻫﺎﯾﻢ ﻣﺎت ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺷﺪ وﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ را ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺧﺘﻢ

35- ﻓﻘﻂ ﮐﺴﯽ ﻣﻌﻨﯽ دل ﺗﻨﮕﯽ را درک ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﻌﻢ واﺑﺴﺘﮕﯽ را ﭼﺸﯿﺪه ﺑﺎﺷﺪ

36- ﯾﺎدم ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﯾﺎدت ﺑﯿﺎرم ﮐﻪ ﯾﺎدم ﺑﻨﺪازی ﮐﻪ ﯾﺎدت ﺑﻤﻮﻧﻪ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮی ﺑﻪ ﯾﺎد ﺑﯿﺎری ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪﺑﻪﯾﺎدﺗﻢ و ﯾﺎدت ﻫﯿﭻ وﻗﺖ از ﯾﺎدم ﻧﻤﯿﺮه ،اﯾﻦ رو ﯾﺎدت ﺑﺎﺷﻪ، ﯾﺎدت ﻧﺮه دوﺳﺘﺖ دارم

37- روزی ﮐـﻪ دﻟـﻢ ﭘﯿﺶ دﻟﺖ ﺑﻮد ﮔﺮو دﺳﺘﺎن ﻣـﺮا ﺳﺨﺖ ﻓﺸﺮدی ﮐـﻪ ﻧﺮو روزی ﮐﻪ دﻟﺖ ﺑﻪدﯾﮕﺮی ﻣﺎﯾﻞ ﺷﺪ ﮐـﻔـﺸـﺎن ﻣـﺮا ﺟﻔﺖ ﻧﻤﻮدی ﮐﻪ ﺑﺮو.

38- ﺑﯽ ﮐﺲﺗﺮﯾﻦ آدم ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ را ﻧﺪارد ﺗﺎ ﺑﺮ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ اش اﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰد

39- ﻋﺸﻖ ورزﯾﺪن را از ﮐﻮﯾﺮ ﺑﯿﺎﻣﻮزﯾﻢ ﮐﻪ درﯾﺎ ﺑﻮدﻧﺶ را ﺑﻪ آﻓﺘﺎب ﺑﺨﺸﯿﺪ

40- ای ﺷﻤﻊ آﻫﺴﺘﻪ ﺑﺴﻮز ﮐﻪ ﺷﺐ دراز اﺳﺖ ، ای اﺷﮏ آﻫﺴﺘﻪ ﺑﺮﯾﺰ ﮐﻪ ﻏﻢ زﯾﺎد اﺳﺖ

41- ﺷﺐ ﺑﻮد و ﺷﻤﻊ ﺑﻮد و ﻣﻦ ﺑﻮدم و ﻏﻢ ﺷﺐ رﻓﺖ و ﺷﻤﻊ ﺳﻮﺧﺖ و ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪم و ﻏﻢ

42- ﻓﺮﻗﯽﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ اول اوﻣﺪم ﯾﺎ ﺗﻮ ……ﻣﻬﻢ اﯾﻨﻪ ﮐﻪ..ﮐﯽ ﺗﺎ آﺧﺮش ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻪ

43- ﭘﺎزل دل ﯾﮑﯽ رو ﺑﻬﻢ رﯾﺨﺘﻦ ﻫﻨﺮ ﻧﯿﺴﺖ ..... ﻫﺮ وﻗﺖ ﺑﺎ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎی ﺷﮑﺴﺘﻪ ی دل ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﯾﮏﭘﺎزل دل ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮاش ﺳﺎﺧﺘﯽ ﻫﻨﺮ ﮐﺮدی

44- ﻓﻘﻂﮐﺴﯽ ﻣﻌﻨﯽ دل ﺗﻨﮕﯽ را درک ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﻌﻢ واﺑﺴﺘﮕﯽ را ﭼﺸﯿﺪه ﺑﺎﺷﺪ

45- ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﻢ ، D I D A Rﺗﻮ اﮔﺮ ﺑﯽ ﻣﻦ و دﻟﺘﻨﮓ ﻣﻨﯽ ، ﯾﮏﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎ را ﺑﺮدار

farzad بازدید : 67 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

ای کاش که در نیمه ی این راه
فریاد نمی زدی که برگرد...
ای کاش که این قصه نمی شد

ای کاش شبانگاه که می شد
این پنجره تا صبح سحر باز نمی ماند
حسرت زده ای بر لب این پنجره ای کاش
با یاد دو چشمان تو آواز نمی خواند

ای کاش کلاغی که فرورفت در افاق
در باغچه کوچک تو باز نشیند
تا از طرف من ،سر فرصت دوسه باری
آشفتگی حال تو را خوب ببیند

ای کاش که این ابر که مهمان شده در شهر
تا شهر تو رقصنده و طناز بیاید
هر گاه که تو خیره شوی بر دل این ابر
باران وفاداری من بر تو ببارد

ای کاش دوباره برسد لحظه دیدار
ویرانه شود این همه آشفتگی و درد
ای کاش...
فریاد نمی زدی که برگرد...

farzad بازدید : 116 پنجشنبه 1393/08/29 نظرات (0)

 

http://amir17271.persiangig.com/image/gham/123%20(17).jpg

بعضی وقتا

اینقدر دلت از یه حرف میشکنه

که...

حتی نای اعتراضم نداری

فقط نگاه میکنی و

بی صدا...

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 29
  • آی پی امروز : 77
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 127
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 128
  • بازدید ماه : 137
  • بازدید سال : 956
  • بازدید کلی : 32,663